درمان سرطان بدخیم توسط حضرت امام زمان (عج)
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه بعد از اینکه همسرم را در بیمارستا ن سیدالشهداء اصفهان شیمى درمانى و پرتو درمانى کردیم، براى عمل به تهران آمدیم ولى نتیجهاى حاصل نشد. با فرا رسیدن ایام نیمه شعبان به وجود مقدّس امام زمان علیهالسلام متوسل شدیم و با گذر از مهدیه اصفهان از آقا شفاى ایشان را طلب کردم که همان شب همسرم حضرت حجة ابن الحسن را خواب مىبینند و با عنایت حضرت شفا پیدا مىکنند. آنچه در زیر مىخوانید، نه بیان یک داستان و نه شرح یک ماجرا، بلکه صورت یک واقعه است. در جهانى که در آن روابط اجزاء و پدیدهها بر اساس اصول تعریف شده علمى نقد مىگردد، نتیجه رویدادهایى از این قبیل، زنگ بیدار باشى است براى همه آنهایى که دستى دارند تا با شنیدن آن، از آستین غفلت در آورند و به آبى، عفریت خواب، از دیده برانند. در نیمه دوم سال 76خانمى 52ساله به علّت ابتلا به دردهاى شدید استخوان و احساس تودهاى در ناحیه سینه، به پزشک مراجعه مىنماید. بیمار متأهل بوده و مبتلا به بیمارى قند وابسته به انسولین مىباشد. با توجه به نوع شکایت و نتایج حاصله از معاینات به عمل آمده، بیمار تحت اقدامات تشخیص پزشکى قرار مىگیرد. در قدم اول، پزشک معالج در عکس رادیولوژى تنه، متوجه وجود تودههایى بر روى دندهها و ستون فقرات کمرى مىگردد. در این زمان به علّت شدّت دردهاى استخوانى، بیمار قادر به راه رفتن نبوده و جهت تسکین درد از مرفین استفاده مىنموده است. پس از آن، به سبب وجود توده در ناحیه سینه، بیمار تحت آزمایش نمونه بردارى از توده فوق قرار مىگیرد. جناب آقاى دکتر پرویز دبیرى که از اساتید مجرّب پاتولوژى کشور به شمار مىروند، نتیجه بررسىهاى خود را این چنین گزارش مىنماید: نمونه ارسالى متعلّق به تودهاى از نوع بدخیم و از گروه سرطان "کارسینوم ارتشاحى" مىباشد. بعدها با انجام سى .تى .اسکن متوجه مهاجرت سلولهاى سرطانى از منشأ سینه به دیگر قسمتهاى بدن از جمله ستون فقرات، دندهها، لگن، استخوان ترقوه و حتى استخوان جمجمه مىشوند. اکنون سرطان بسیارى از قسمتهاى بدن را در سیاهى خود فرو برده است، استخوانهاى جمجمه نیز از این سیاهى در امان نمانده است. اکنون دیگر امید بسیار اندکى به نجات بیمار وجود دارد. اولین گام درمان، بریدن سینه )ماستکتونى( است. در اینجا شدّت انتشار سلولهاى سرطانى به حدّى است که پزشکان معالج ضرورتى به انجام آن نمىبینند و قربانى در آخرین نفسها، تحت شیمىدرمانى و پرتو درمانى قرار مىگیرد. کور سوئى از امید در دلها "سوسو" مىزند. آیا این هر دو مىتوانند گرمى حیات را به جسم نیمه جان مادر، باز گردانند؟! علم مىگوید: باتوجه به شدّت آلودگى بدن به سلولهاى سرطانى، پاسخ منفى است، حتى در صورتى که بیمار با دور بالاى داروهاى شیمىدرمانى تحت معالجه قرار گیرد. در این میان عارضه اصلى شیمى درمانى، یعنى از بین رفتن سلولهاى مغز قرمز استخوان به وسیله مغز استخوان مرتفع مىگردد. پاسخ به درمان معمولا بیش از شش ماه به طول نمىانجامد و پس از این مدّت، سرطان مجددا عود مىنماید. به نظر مىرسد در اینجا از شیمى درمانى و رادیوتراپى تنها براى به تعویق انداختن زمان مرگ استفاده شده است، چرا که اکنون سلولهاى سرطانى با ورود به خون و مجارى لنفاوى همه بدن را به زیر سیطره خود در آورده است و در هر صورت، مرگ به سراغ بیمار خواهد آمد و بهبودى چیزى در حد غیر ممکن مىباشد. ولى اکنون بعد از گذشت دو سال، او زنده است و با جسمى فارغ از هرگونه سرطان، در بین ما و شاید بهتر از ما، بر روى این کره خاکى زیست مىکند. در بررسىهایى که در مورخ17/9/78به عمل مىآید، هیچگونه علائم و شواهدى، دال بر وجود سلولهاى سرطانى مشاهده نمىگردد. چه بسا انسانهایى که انتظار مرگ او را مىکشیدند، خود اکنون در زیر خاک مدفوناند و اکنون حضور جسمانى او بر روى زمین، همه آنهایى را که حیات را در فیزیولژى سلولى مىجویند به سخره مىگیرد و چراغى است براى همه آنهایى که در جستجوى خاموشىاند. حافظ این حالِ عجب با که توان گفت که ما بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم بعد از اینکه همسرم را در بیمارستان سید الشهداء اصفهان مورد شیمى درمانى و پرتودرمانى قرار دادیم، به تهران براى عمل رفتیم که توسط دکتر عباسیون و دکتر امیر جمشیدى عمل جراحى انجام گرفت. بعد به اصفهان برگشتیم و عیالم را در خانه بسترى کردیم، هیچگونهنتیجهاى از درمانهاى متعدد حاصل نکردیم و حتى ایشان قادر به کوچکترین حرکت هم نبودند. آن روزها، مصادف با ایام مبارک نیمه شعبان بود، شب تولد آقا امام زمان علیهالسلام به حضرت متوسل شدیم و شفاى ایشان را طلب کردیم. بنده آن شب، چند شاخه گلى به خانه بردم و بالاى سر همسرم گذاشتم. همان شب ایشان بعد از اینکه به آقا حجة بن الحسن علیهالسلام متوسل مىشوند، در ضمن گریههاى زیاد، به خواب مىروند و وقتى از خواب بیدار مىشوند، مىفهمند که کسى دست راستش را به روبان سفید شاخه گل بسته است و آقا امام زمان علیهالسلام او را شفا داده است. بنده خودم بعد از توسّلم، آقا را در خواب دیدم، حضرت به من فرمودند: "عیالت را به خانه بنده بیاور" مجددا هفته بعد، حضرت را در عالم رؤیا زیارت کردم، به آقا عرض کردم: یا أبا صالح المهدى، عیالم هنوز به خاطر بیمارى قندش دارو مصرف مىکند. حضرت فرمودند: "هر چیز خوراکى که به او مىدهید، با نام من باشد" بحمداللّه با شفاعت منجى عالم بشریّت، همسرم مصرف کلیه داروها را قطع کرد و کسى که نمىتوانست حتى راه برود و همه دکترها از او قطع امید کرده بودند، شفاى کامل پیدا نمود. در حال حاضر هم، کارهاى روزمره خود را انجام مىدهد و لطف آقا امام زمان علیهالسلام شامل حال ایشان گردید. گمان نمىکنم که تو مرا برانى از درت کجا جواب رد دهى به مستجار مضطرت گداى درگه توام تویى پناهگاه من مبند اى عزیز جان به روى این گدا درت دکتر توانانیا در رابطه با شفاى خانم م.پ در فرم اظهار نظر پزشکى نوشته اند: "... باتوجه به همه شواهد و گزارش آزمایشگاه پاتولوژى و همچنین گزارش سى .تى .اسکن و شواهد دیگر، این بیمار مسجّلا مبتلا به سرطان بدخیم بوده است و از نظر طبّى اگر ایشان تا این لحظه17/10/78 که این جواب را به معاونت نگارش مىنمایم، زنده باشد، هیچ چیز جز معجزه کامل نمی تواند باشد. http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANIشرح واقعه به قلم دکتر عزیزى:
همسر شفا یافته، مختصرى از چگونگى وقوع معجزه را این چنین نقل مىکند: